آسمان
امام علی (ع) در حکمت 108 نهج البلاغه می فرمایند: به رگهای درونی انسان پاره ی گوشتی آویخته که شگرف ترین اعضای درونی اوست، و آن قلب است ، که چیزهایی از حکمت ، و چیزهایی متفاوت با آن ، در او وجود دارد. پس اگر در دل امیدی پدید آید واگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد واگر نومیدی بر آن چیره شود اگر خشمناک شود اگر به خشنودی دست یابد و اگر ترس آن را فراگیرد و اگر به گشایشی برسد و اگر مالی به دست آورد و اگر مصیبت ناگواری به آن رسد و اگر به تهیدستی مبتلا گردد ، بلاها او را مشغول سازد، واگر گرسنگی بی تابش کند و اگر زیادی سیر شود، سیری آن را زیان رساند، پس هر گونه کند روی برای آن زیانبار، و هر گونه تند روی برای آن فساد آفرین است. امام علی (ع) در خطبه ی 234 نهج البلاغه می فرمایند: علت تفاوت های میان مردم گوناگونی سرشت آنان است؛ زیرا آدمیان در آغاز ، ترکیبی از خاک شور و شیرین ، سخت و نرم بودند، پس آنان به میزان نزدیک بودن خاکشان با هم نزدیک ، و به اندازه ی دوری آن از هم دور و متفاوتند. یکی زیباروی و کم خرد دیگری کوتاه قامت و خوش فکر آشفته عقل امام علی (ع) در حکمت 197 نهج البلاغه می فرمایند: این دل ها همانند تن ها خسته می شوند، برای نشاط آن به سخنان تازه حکیمانه روی بیاورید. امام رضا (ع) می فرمایند: بنده جز از گناهانش نترسد و جز به خدا امید نبندد. دل بر دو سه دم گرمی بازار مبند امید به هیچ کس به جز یار مبند از غیر گناه خود ز چیزی نهراس دل جز به خدای حی دادار مبند ، طمع آن را خوار گرداند
،
،
، تأسف خوردن آن را از پای درآورد
،
کینه توزی آن فزونی یابد و آرام نگیرد
،
، خویشتن داری را از یاد برد
،
پرهیز کردن آن را مشغول سازد
.
، دچار غفلت زدگی شود
،
، بی نیازی آن را به سر کشی کشاند ،
، بی صبری رسوایش کند
،
، ناتوانی آن را از پای درآورد
،
، دیگری بلند قامت و کم همت
، یکی زشت روی و نیکوکار
،
، یکی پاک سرشت و بد اخلاق
، دیگری خوش قلب و
و آن دیگر سخنوری دل آگاه
است!